سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کشتی تایتانیک و نفرین فراعنه

داستانهایی در مورد کشتی تایتانیک و نفرین فراعنه!

بزرگترین وبلاگ مسائل ارواح wWw.Axiom-Elf.Blogfa.Com 

همه ما حتما در مورد کشتی تایتانیک و غرق شدن اون چیزایی خوندیم  و دیدیم ولی اینکه چه جوری این کشتی بزرگ که همه اونو جاوید و غرق نشدنی می دونستند با کوه یخی برخورد کرد و غرق شد به جز علل فیزیکی که برای غرق شدن این کشتی بیان شده یه علت متافیزیکی هم برای اون بیان شده که  مربوط به نفرین فراعنه هست طبق نوشته های موجود در اهرام مصر اشخاصی که بخواهند به جنازه های مومیایی شده خانواده فرعون نظری داشته باشند به عذابی جاوید مبتلا می گردند که بعضی از مصر شناسان براین باورند که تاتموس سوم یکی از فراعنه مصر جهت ایجاد رعب و وحشت در میان مردم مان ان عصر و جلوگیری از مقبره ها به کاتبان دستور داده بود تا در کتیبه های  سنگی متن نفرین نامه وی را حک کنند در سال 1911 میلادی تاجری فرانسوی به نام رنه موروا که در کشور انگلستان به کار تجارت اشیای قدیمی مشغول بود و در زمینه صنعت کشتی سازی نیز سرمایه گذاری می کرد به همراهی کاپیتان اسمیت ومهندس اندروز به مصر می روند بر حسب تصادف در انجا شاهد خرید و فروش تابوتی قدیمی متعلق به معبد امون  می شوند که در قرعه کشی شرکت می کنند و این تابوتو خریداری می کنند این تابوت ارزش هنری زیادی داشت و دارای حکاکی های نفیسی بود و درون ان جنازه مومیایی شده همسر فرعون شانزدهم مصر بود و دیواره های تابوت از طلا و عاج بر روی سنگ ساخته شده بود موروا از خریدش خوشحال بود و انرا پیک خوشبختی خودش می دانست ولی برخلاف نظرش از زمانی که ان تابوت به زندگی او وارد شد دچار بدبختی ها و تیره روزی های بی شمار شد هنوز چند روزی از خرید ان نگذشته بود که بر اثر گرفتگی لوله تفنگش دست راستش مجروح وقطع شد مغازه اش در اتش سوخت و دچار بیماری سل شد و در عرض یک ماه بطور کلی بد بخت و ورشکست شد مورو اپس از فکر کردن زیاد متوجه تابوتی شد که خریداری کرده بود و با خود فکر کرد که این گرفتاریها درست پس از خریدن این تابوت شروع شده اند و بسراغ ان رفت بمحض نزدیک شدن به تابوت از ترس بر جای خود میخکوب شد غیر قابل باور بود و لی حقیقت داشت موقعیکه انرا خریداری کرده بود ساعتها به تصویری که روی تابوت حکاکی شده بود نگاه کرده بود تصویر دارای لبخند و چشمانی بسته بود . اما این بار فرق می کرد چشمان تصویر باز بود و هیچ نشانه ای از تبسم بر ان نبود و گویی با نفرت بر او نگاه می کرد .پس تصمیم به فروش ان گرفت ولی نمی خواست در این کار عجله به خرج دهد و به قیمت پایین بفروشد. در همسایگی خانه او بیوه ثروتمندی بود که از زمان مراجعت او از مصر هر روز به خانه انها می امد و ساعتها در مورد مصر و تمدن کهن با او صحبت می کرد انگونه که بعدها خانم همسایه در اخرین ساعات مرگش به کشیشی که به بالینش حاضر شده بود گفت که وقتی به خانه موروا رفتم دیدم که ا. بر جای خود خشک شده و به چشم های تصویر روی تابوت خیره شده اولش فکر کردم در همان حالت مرده است ولی زمانیکه نزدیک شدم متوجه لرزش خفیف بدنش شدم فهمیدم دچار شوک شدیدی شده پشتش را مالیدم و به زور یک فنجان قهوه به او خوراندم . پس از بیست دقیقه موروا به حالت عادی برگشت و با گریه گفت چشمان تصویر باز شده و روح ملکه در این اتاق قدم می زند من که به بد شانسیهای یک ماه قبل او واقف بودم گفته هایش را از روی فشار عصبی دانستم و برای انکه خونسردی و ارامش را به او باز گردانم گفتم: در مورد مومیایی تو اشتباه می کنی و برای اینکه خیالت ازین بابت راحت باشد من حاضرم انرا به قیمت خوبی از تو بخرم انتظار برخورد شدیدی از جانب وی را داشتم چون دو هفته قبل در مورد فروش ان صحبت کرده بودیم وی برخورد تندی نشان داده بود با شنیدن این حرف جان تازه ای پیدا کرد و بدون انکه مبلغ پیشنهادی را بشنود گفت باشد انرا به تو فروختم  در ان لحظه خیلی احساس خوشحالی می کردم ولی ای کاش هرگز انرا نخریده بودم. موروا با فروش تابوت تمامی بدبختی هایش را نیز به خانم بیبسکو انتقال داد.همانروز ورود مادرش از پله ها سقوط کرد و نخاعش قطع شد مردی که قرار بود با او ازدواج کند بی هیچ بهانه ای کنار کشید و او را تنها گذاشت مرغ و خروسهایش بصورت دست جمعی مردند . سه سگ گرانبهایش در یک لحظه هار شدند و بطرف یکدیگر حمله کردند و در نهایت انها را با تیر خلاص کردند و خود خانم بیبسکو هم به بیماری جذام مبتلا شد و با زجر فراوان در گذشت.کشیش تگنر که در اخرین لحظات بالای سر خانم بیبسکو بود پی به این راز مخوف برد و پاپ اعظم را در جریان امر گذاشت و طبق دستور کلیسا می بایست هر چه زودتر به اهرام مصر باز گردانده شود و ماموریت انتقال ان به کشیش سپرده شد. موروا دو روز بعد از مرگ خانم بیبسکو در گذشت و تحقیقات بعدی نشان دادند که فروشنده اصلی نیز چندی قبل بر اثر یک اشتباه فوت کرده است. اما مادر علیل خانم بیبسکو که تنها وارث وی بود اعلام کرد که جنازه مومیایی و تابوت انرا به موزه مردم شناسی لندن اهدا می نماید . مسئولان این موزه با خوشحالی قبول کردند و انرا به موزه انتقال دادند فاجعه های پیش بینی نشده  ان مومیایی پایانی نداشت و برای دست اندر کاران ان موزه نیز درد سرهایی  فراهم کرد بعنوان نمونم نقاش ایتا لیایی بنام امیل کانتینی در طول شش ماه تلاش چندین بار خواست از تصویر ملکه مصری تابلویی تهیه کند و هر بار بدلایل نا معلومی موفق نشد و اخرین بار که تصویر را تمام کرد و سوار درشکه شد تا انرا به گالری نقاشی اش ببرد در بین راه ناگهان چیزی متحرک و سفید از اسمان بر بالای سر درشکه نمایان شد و موجب رم کردن اسبها شد و تابلو کاملا تخریب شده بود و فقط چشمهای ان سالم مانده بودند که به وضع تمسخر امیزی بوی می نگریست. اتش سوزی موزه لندن نیز در سال 1911 یکی از رویدادهایی است که هنوز علتش مشخص نشده و عده ای بر این باورند که به علت وجود تابوت در این موزه صورت گرفته چرا که در هنگام وقوع فاجعه شبحی را در حال پرواز در بالای این موزه دیده اند. دیگر برای مسئولان موزه جای درنگ نبود و باید از شر این تابوت خلاص  می شدند با تلگرامی فوری موضوع را با موزه مصر شناسی نیویورک مطرح ساختند . پرفسور اچ . دی . زیگلز کارشناس مصر شناسی در ان عصر توانست دست اندر کاران موزه نیویورک را متقاعد سازد که گفته های انگلیسیها از خرافات سر چشمه گرفته است و اخر سر انان در پاسخ به تلگراف اعلام نمودند که ملکه مومیایی شده را با  کشتی تایتانیک به امریکا بفرستند تا در این موزه نگهداری شودو مطمئنا ان ملکه از بودن در کنار سایر نمونه های مصر باستان خوشحال خواهد شد و دست از بازیگوشیهایش بر خواهد داشت. این پایان ماجرا بود و تابوت فوق به کاپیتان اسمیت و مهندس اندروز سپرده شد تا بوسیله کشتی تایتانیک به امریکا برده شود این دو تنها کسانی بودند که در انروز از چگونگی خریدو حمل ان با خبر بودند و بنا بر ترسی که از تهمت قاچاق کالا و میراثهای فرهنگی سکوت را تر جیح دادند و کشتی تایتانیک غرق شد و ملکه مصری توانست از دو دشمن قدیمی خود نیز انتقام بگیرد . ایا می توان همه این رویدادها را بر حسب تقاطع زمان و تصادف گذاشت اگر این طور باشد پس موضوع شبح که بارها مشاهده شد چگونه می توان توجیه کرد؟   


موجودات خیالی فضایی

موجودات خیالی فضایی

انسان از دیرباز در اندیشه یافتن و شناختن موجودات ذی‌شعور دیگری در روی زمین و یا در آسمان‌ها بوده است. کنجکاوی قابل ستایش و سیری‌ناپذیر، در طول هزاران سال انسان را خسته و مأیوس نکرده است. اما تاکنون نتیجه همه این کاوش‌ها فقط «هیچ» بوده است و هنوز از پس این زمان درازآهنگ بر روی نقطه آغاز ایستاده‌ایم. آگاهی‌هایی که انسان امروز از بزرگی و عظمت غیر قابل تصور کیهان، با گستره‌ای در حدود چهارده میلیارد سال نوری دارد، به او اجازه نمی‌دهد و نباید هم بدهد که بپندارد خود به تنهایی باهوش‌ترین موجود جهان است. این احتمالی غیر علمی نیست که تصور کنیم به همان نسبتی که جهان پیرامون ما از ما بزرگتر و بسی پرشمارتر است، موجودات دیگری نیز وجود داشته باشند که هم از نظر تعداد و تنوع و هم از نظر توانایی‌های فکری از ما پیشی داشته باشند. همچنین ممکن است که این موجودات تصور شده ما، نه در فاصله‌ای بسیار بعید که حتی در نزدیکی ما باشند. اما درکی که ما از پدیده هنوز غیرقابل توصیف و تعریف‌ناپذیر «زمان» و «مکان» داریم، با درک آنان متفاوت باشد و این خود موجب ناکارآمدی ابزارهای «شناخت‌شناسی» ما از آنان شود. ما بر روی زمین با جاندارانی آشنا هستیم که طول عمر آنان از چند ساعت تا چند صدسال متغیر است. آیا همه آنان از مفهوم زمان همان درکی را دارند که ما داریم؟ آیا موجوداتی وجود دارند که عمر آنان کسری از ثانیه یا حتی هزاران سال باشد؟ در اینصورت آیا ما قادر به درک حضور آنان خواهیم بود؟ اینها و بسیاری احتمال‌ها و اندیشه‌های دیگر که در اینجا فرصت پرداختن بدان نیست، پرسش‌هایی حل نشده اما کماکان زنده و پویا در ذهن بشر هستند. همه اینها، تنها تفکرات و احتمالاتی در ذهن ما هستند و تاکنون هیچ اثری که متعلق به موجودات زنده فضایی باشد، بدست نیامده و هیچ دانشمند یا مرجع علمی و پژوهشی چنین پدیده و یافته‌هایی را تأیید نکرده است. ضمن اینکه برخی از شواهد قابل رد کردن هم نیستند. اما از سوی دیگر عده‌ای سوداگر از این علاقه و کنجکاوی انسان و میل به دانستن او، برای مقاصد خود استفاده کرده‌اند و ذهن جستجوگر بسیاری از مردمان و جوانان را به بازی گرفتند و آشفته کردند. شناخته شده‌ترین اینان در دنیا که برخی از کتابهایش در ایران نیز ترجمه و منتشر شده، شخصی از اهالی سوئیس بنام «اریک فون دانیکن» است که متأسفانه نوشته‌های گمراه کننده و مجعول او در ایران طرفدارانی دارد و حتی بعضی کسان گفتارهای او را بنام خود منتشر می‌کنند. اظهارنظرهای فون دانیکن بر پایه شرح رویدادهایی است که هیچگاه روی نداده است. بسیاری از عکس‌هایی که در کتاب‌هایش منتشر شده (و گاه رونویس کنندگان ایرانی‌اش آنها را عیناً و بدون ذکر منبع در رونویس‌های خود می‌آورند)، ساختگی و حتی نقاشی‌هایی عامیانه هستند. او بجای تحقیق و پژوهش جدی در زمینه چگونگی ساخت‌وساز بناهای شگفت‌انگیز باستان همچون تخت‌جمشید و اهرام مصر و معابد اینکاها (که بسیاری از شیوه‌های علمی و تکنولوژیکی ساخت آنها تاکنون حل نشده باقی مانده است) به یکبارگی تمام آنها را ساخته موجودات فضایی می‌داند و تمام دستاوردهای گرانبهای پیشینیان را نادیده می‌گیرد. از آنجا که درک چنین گفتارهای عامیانه برای مردم غیر متخصص، آسان‌تر و دست‌یافتنی‌تر است، افکار عمومی چنین سخنانی را بهتر می‌پذیرند و سد راه کسانی می‌شوند که قصد بررسی واقعگرایانه و عالمانه آنرا دارند و به عبارت دیگر این شیوه‌ای برای تبلیغ و ترویج «جهل» است. در طی چند ده سال گذشته بارها کتاب‌ها و نمایشگاه‌هایی منتشر و برگزار شده که به موضوع موجودات فضایی پرداخته‌اند. در این کتاب‌ها و نمایشگاه‌ها تعداد متنابهی از اسناد و تصویرهای مربوط به بشقاب پرنده یا «یوفو» و «آدم فضایی» در معرض دید مردم قرار می‌گیرد. این گروه از آنجا که شخصاً از ساختگی و مجعول بودن مدارک خود آگاهی دارند و می‌دانند که هیچ مرجع علمی درستی آنها را تأیید نکرده است و از سوی دیگر می‌دانند که جوان درس‌خوانده و آگاه امروزی را نمی‌توانند بسادگی متقاعد کنند؛ دست به جعل منابعی برای درستی ادعای خود می‌یازند و اصل تصویرها یا اشیا را به سازمان ناسا، سازمان کیهان‌نوردی روسیه و یا دانشگاه‌هایی با نام‌های معتبر منسوب می‌دارند و هنگامی که پرسشگر جدی و دقیق از آنان بپرسد که در نشریات و شبکه‌های اینترنتی آن مراجع یاد شده، چنین مطالبی وجود ندارد، اظهار می‌کنند که اینها بصورت محرمانه نگهداری می‌شود و ما به بخش‌های سری آنان دسترسی داریم. نگارنده می‌پذیرد که چنین ادعاهایی بسیار غیر علمی‌تر از آنست که نیاز به شرح و بسط داشته باشد و جوانان ایران، آگاه‌تر از آن هستند که چنین ادعاهایی بتواند زمینه گمراهی آنان را فراهم آورد. اما با توجه به پرسش‌های رسیده و نیز از سوی دیگر انتشار کتاب‌های دیگری در سال‌های اخیر، باز هم این وظیفه را بیاد ما می‌آورد که برای جلوگیری از فراگیر شدن تفکر مرتجعانه و سلطه‌یابی بر افکار توده‌ها، نباید سکوت پیشه کرد. کتاب‌های دیگری که به آن اشاره شد، عبارت است از انبوهی آثار در زمینه فال‌بینی آسمانی، طالع‌بینی چینی و هندی و آریایی، و نیز ستون‌های «متولد ماه» در برخی نشریات عامیانه. این نوشته‌ها که هیچگونه ارتباطی نه با آیین‌های هندی و چینی دارند و نه با باورهای آریایی، حتی از درک مفهوم «طالع» که ثبت آن در دوران باستان بر بنیادهای دقیق نجومی و محاسبات جایگاه ستارگان و سیارات در بروج دوازده‌گانه، صورت می‌پذیرفته است، عاجز هستند. به گمان نگارنده استفاده از ابزارهای خرافاتی و گسترش و تبلیغ جهل، راه‌حل شایسته‌ای برای کسب مخاطب و افزایش تیراژ نشریه نیست.

ویرایش: Axiom-Elf


امکان وجود موجودات غیر زمینی

شانس‌ها و گزینه‌های وجود زیست غیرزمینی

با پیشرفت علم در قرن اخیر، حال دیگر می‌توانیم پاسخ‌های روشن تری را درباره حیات و احتمال وجود آن در کیهان بیابیم. با احتساب شماره تخمینی سیارات عالم، دانشمندان محاسبه کرده‌اند احتمال اینکه ما تنها باشیم و به جز زمین در سراسر کائنات نشانی از حیات نباشد یک در 100 میلیون است. در هر کهکشان مانند راه شیری 100 تا 400 میلیارد ستاره وجود دارد و کیهان شناسان تخمین می‌‌زنند 400 میلیارد کهکشان در عالم موجود است بنابراین پذیرفتنی نیست اگر بگوییم سیاره کوچک ما در کنار ستاره عادی مان تنها مکان پذیرای حیات در عالم است اما تنها زیستگاهی که تاکنون در عالم می‌‌شناسیم زمین خودمان است. در اینجا به دلیل گستردگی مطلب بحث درباره حیات در کیهان را به حوزه کوچک تر آن یعنی منظومه شمسی محدود خواهیم کرد و به احتمال وجود حیات و سیارات و اقمار پذیرای آن می‌‌پردازیم.

گزینه‌های وجود حیات:

در منظومه شمسی غیر از زمین تنها سه گزینه وجود دارد که احتمال پیدایش حیات بر روی آنها بررسی می‌شود. می‌توانیم با اطمینان بگوییم حیات در مریخ، یکی از اقمار مشتری - اروپا و یکی از اقمار زحل - تیتان - می‌تواند پدید بیاید. کمربند حیات خورشید شامل سه سیاره زهره، زمین و مریخ است. (کمربند حیات در منظومه شمسی یعنی جایی که سیاره‌ای با جو مناسب دارای آب به صورت مایع است و احتمال شکل گیری حیات تنها در این کمربند وجود دارد) سیاره زهره از لحاظ ظاهری شباهت زیادی به زمین دارد. جرم آنها با هم برابر است و ضمناً ترکیبات اتمسفری اولیه دو سیاره شباهت زیادی با هم داشته‌اند اما سیاره زهره کمی نزدیک تر از زمین به خورشید است و این باعث عدم پایداری آب مایع در آن سیاره می‌شود. همچنین گاز کربنیکی که در جو آن قرار دارد باعث ایجاد خاصیت گلخانه‌ای شدید شده و درجه حرارت آن را تا 500 سانتی گراد می‌‌رساند. بنابراین می‌‌بینید که از شرایط ابتدایی حیات یعنی آب مایع و جو مناسب برخوردار نیست.
1- مریخ: سیاره دیگر کمربند حیات مریخ است که تاکنون بیش از دو گزینه دیگر کاوش شده است. در چند صد میلیون سال اول منظومه شمسی، مریخ نسبت به زمین شرایط بهتری برای پیدایش حیات داشته که به دلیل سریعتر سرد شدن مریخ بوده است. همین زمینه شرایط پیدایش باکتری‌ها را زیر پوسته مریخ ایجاد کرد. یعنی شرایط سطحی مریخ بسیار زودتر از زمین برای پیدایش حیات آماده شده است. یافته‌های اخیر مریخ نوردهای ناسا وجود آب در گذشته مریخ- احتمالاً حدود یک میلیارد سال قبل- را نیز تایید کرده اند. هرچند میزان آن و مدت زمان بقای آن همچنان مبهم است. علاوه بر این شواهدی دال بر وجود جوی ضخیم از co2 در سال‌های آغازین این سیاره وجود دارد. شاید در همین دوره حیات در زیر سطح مریخ یا حتی بر سطح آن فرصت رشد یافته باشد اما به دلیل میدان مغناطیسی و گرانش ضعیف مریخ (حدود 38 درصد جو زمین) باد خورشیدی جو آن را بیش از پیش پراکنده ساخت و سبب بخار شدن یا فرو رفتن آب‌های سطحی به زیر سطح مریخ و یخ زدن آنها شده است. اخیراً نیز مدار گردهای مریخ نشانه‌های امیدوار کننده‌ای را از وجود منابع یخ- آب زیر سطح مریخ یافته اند. بنابراین امکان حیات بر روی مریخ کنونی بسیار کم است اما غیرممکن نیست. احتمالاً گرمای درونی آن به اندازه‌ای هست که لایه زیرین یخ را گرم کند و محیطی نسبتاً مساعد را برای میکروب‌های جان سخت مریخی ایجاد کنند. این باکتری‌ها در صورت وجود در سوخت و سازشان تولیدکننده متان هستند. جالب این است که شواهد اخیر مدارگرد مریخ نشانه‌هایی قطعی از وجود متان در جو مریخ دارد که یا بر اثر واپاشی‌های حاصل از زندگی باکتری‌ها به وجود می‌‌آیند یا بر اثر فعالیت‌های پیوسته آتشفشانی در جو پخش می‌شوند. این که آیا در دوره ابتدایی مریخ حیات شکل گرفته است یا حتی هنوز هم باکتری‌هایی زیر لایه‌های سطحی آن- جایی که احتمالاً آب مایع وجود دارد- زنده مانده‌اند هنوز بی پاسخ مانده است و جواب قطعی آن طی کاوش‌های آینده حاصل می‌شود. (شهاب سنگ مریخی ALH84001 که 13000 سال پیش در قطب جنوب سقوط کرده است. در بزرگنمایی 100 هزار برابر با میکروسکوپ الکترونی، ساختارهای کرم مانندی دیده می‌شود که دانشمندان آنها را مشابه سنگواره‌های حیات ابتدایی می‌‌دانند. اما هیچ چیز هنوز قطعی نیست.) بنابراین هر دو سیاره موجود در کمربند حیات را بررسی کردیم. (البته غیر از زمین) اما ممکن است در هر منظومه کمربندهای حیات متعددی وجود داشته باشد یعنی قلمرو حیات ابتدایی محدود به کمربند حیات دور هر ستاره نیست. اگر سیاره‌ای گازی اقماری بزرگ داشته باشد، نیروی جذر و مدی میان سیاره و اقمار درون این اقمار را گرم می‌کند. یعنی حتی اگر سیاره و قمرش نزدیک ستاره‌ای هم نباشند، انرژی مورد نیاز حیات ابتدایی تأمین خواهد شد. 2- اروپا: سطح این قمر مشتری را اقیانوسی نیمه عمیق از آب فراگرفته و روی آن را لایه‌ای یخ ضخیم که شاید ضخامت آن 10 تا 15 کیلومتر باشد، پوشانیده است و این لایه یخ به دلایل مجاورت با خلأ همواره در حال شکست و ترمیم است. این قمر هم اندازه ماه زمین است و منبع گرمایی درونی آن در اثر مکش گرانشی مشتری و دیگر قمرها بر اروپا به وجود آمده است. این گرما یخ‌های زیرین را ذوب می‌کند، در عین حال فشار یخ‌ها باعث می‌شود آب بخار نشود، در نتیجه ممکن است نوعی از حیات در آب زیرین شکل گرفته باشد. شکلی از حیات که متفاوت از حیات شناخته شده زمین خواهد بود. چون ژرفای یخ به حدی است که نور خورشیدی از آن نمی‌گذرد بر همین اساس حیات وابسته به نور خورشید نمی‌تواند در آنجا شکل بگیرد. اینکه آیا حیاتی در آنجا آغاز شده و تا کجا متحول شده است را نمی‌دانیم. با شروع ماموریت مدارگرد جیمو (JIMO) و مطالعه قمرهای یخی مشتری، اطلاعات نسبتاً کامل تری را درباره احتمال حیات در اروپا به دست خواهیم آورد. تنها زمانی می‌توانیم با قطعیت از حیات در اروپا صحبت کنیم که ناسا موفق شود کاوشگری را به اروپا بفرستد و با سوراخ کردن یخ ها، حیات دریایی را آزمایش کند که این امر با توجه به شرایط و ضخامت یخ به زودی امکان‌پذیر نیست.
(سطح یخی اروپا، شیارهای موجود یخ‌های ترک خورده سطح اروپا را از دید فضاپیمای گالیله در سال 1998 نشان می‌‌دهد.) 3- تیتان: این قمر با قطری معادل 5150 کیلومتر دومین قمر بزرگ منظومه شمسی و حتی از سیاره‌های پلوتون و عطارد نیز بزرگ تر است. اما مهم‌ترین ویژگی آن وجود جو قابل توجه آن است که از نظر ترکیبات و فشار سطحی به زمین بسیار شبیه است. جو هر دو از نیتروژن (17 درصد برای زمین و 90 تا 97 درصد برای تیتان) تشکیل شده و فشار جو در تیتان 5/1 برابر فشار جو در زمین است. البته دومین گاز فراوان در زمین اکسیژن و در تیتان متان است. دورتا دور جو تیتان تا ارتفاع 700 کیلومتری سطح غباری از ذرات متان وجود دارد. در عکس‌هایی که کاسینی اخیراً از این قمر بااهمیت گرفته نواحی تیره و روشن بسیاری دیده می‌شد. نواحی تیره احتمالاً دریاهای اتان و متان هستند که در دمای 179- درجه سطح تیتان به وجود آمده‌اند و نواحی روشن باید قاره‌هایی بر سطح آن باشند. به دلیل دمای بسیار کم تیتان، احتمال وجود حیات در آن وجود ندارد اما این قمر ترکیبات آلی یعنی بلوک‌های سازنده حیات را در خود جای داده است. بنابراین نمونه‌ای عالی برای بررسی شرایط آغازین حیات است، یعنی چیزی شبیه زمین در 5/4 میلیارد سال پیش که اکنون می‌توان سیر تکوین حیات را بر روی نمونه‌ای آزمایشگاهی مطالعه کرد. حال چگونه بر روی چنین قمری با اوضاع محیطی نه چندان مساعد حیات شکل می‌گیرد؟ تیتان یکی از مهم‌ترین عامل‌ها را دارا است و آن جوی پایدار است که مانند یک حفاظ محیط درون قمر را از فضای بیرون آن جدا می‌کند. مورد بعدی مانند پیدایش حیات ابتدایی بر روی زمین است. پرتوهای فرابنفش در برخورد با تیتان باعث شکسته شدن مولکول‌های نیتروژن، متان و سایر مولکول‌ها می‌شود و در نتیجه ترکیبات آلی بعدی شکل می‌گیرد. در نهایت چگالی ابرها به حدی می‌شود که امکان ریزش باران‌های هیدروکربنی را روی قمر بالا می‌‌برد که در صورت روی دادن این پدیده مهم، دریاچه‌ها و رودهایی از ترکیبات آلی سطح این قمر را می‌‌پوشاند. بنابراین شرایط حیات ابتدایی در مجاورت مولکول‌های آلی مساعد تر می‌شود و در آن صورت ما شاهد آن چیزی خواهیم بود که در حدود 5/4 میلیارد سال پیش در زمین آغاز شده است، تاکنون به چنین موجودات هوشمندی ختم شود. بسیاری از این حدسیات بعد از فرود هویگنس و تجزیه و تحلیل کامل داده‌های ارسالی آن قطعی خواهد شد. با توجه به آنچه در بالا ذکر شد می‌‌بینیم احتمال این که در جای دیگری از منظومه شمسی هم بتواند شکل بگیرد صفر نیست. چنانچه شواهد حاکی از آن است که در زمانی دوردست در مریخ حیاتی ابتدایی وجود داشته و اکنون ممکن است در قمر اروپا ایجاد شده باشد و در آینده‌ای دور هم احتمال ایجاد آن بر تیتان وجود دارد، پس باید امیدوار باشیم که ما در این کیهان تنها نخواهیم بود.

شرط وجود حیات فرازمینی:

بدیهی است هنگامی ‌که سیارات از گاز و گرد و غبار ایجاد می‌شوند، مولکولهای آلی موجود در این ماده نابود می‌شوند. یعنی آنکه برای ظاهر شدن موجودات زنده در یک سیاره لازمست که ابتدا، ترکیبات پیش حیاتی در همان کره به وجود آید. به نظر می‌آید که حتی پخش گسترده مولکولهای آلی در فضای بین ستاره‌ای نمی‌تواند پیدایش حیات آلی را در سیاراتی مانند زمین تضمین نماید، حتی پیشگویی در این باره که حیات بتواند در اجسام فضایی دیگر ظاهر گردد، مشکل است. زیرا علم هنوز نمی‌تواند توضیح دهد که چگونه فرآیند حیرت انگیز تشکیل و سازمان‌ یافتگی خود به خود ماده، صورت می‌گیرد.

تمدن فرازمینی:

بنا بر عقیده اخترفیزیکدان بلندپایه شوروی سابق ایوسیف شکلوفسکی (Iosif Shklovsky) شاید بتوان تصور نمود که تمدن زمینی در کهکشان ما و حتی در ابرکهکشان منحصر بفرد باشد. استدلال او چنین است: اگر فرض کنیم که تمدنهای بسیاری در جهان موجود هستند. در آن صورت آنها به دلیل اینکه طبیعتا دارای تکامل یکسانی نیستند، باید دارای امکانات علمی ‌و فنی متفاوتی باشند. به بیان دیگر باید تمدنهایی عقب مانده‌تر و پیشرفته‌تر از ما وجود داشته باشد. به ویژه باید حداقل چند تمدن بسیار پیشرفته یافت شود که بتواند انرژی‌های معادل انرژی کهکشان‌هایشان را مهار کند. میزان فعالیت علمی‌ چنین تمدنهایی به اندازه‌ای است که زمینی‌ها نمی‌توانند از آنها بی‌خبر باشند. ولی از آنجا که زمینی‌ها نتوانسته‌اند نشانه‌هایی از اینگونه فعالیت‌ها را کشف نمایند، بنابراین چنین تمدنهایی وجود ندارد و اگر چنین تمدنهایی وجود ندارد، بطور کلی امکان موجودیت تمدنهای فرازمینی از بین می‌رود. زیرا در غیر اینصورت باید برخی از این تمدنها به تمدنهای بسیار پیشرفته تبدیل شود. علل کشف نشدن موجود فرازمینی دانشمندان دیگر بر این عقیده دارند که علت کشف نشدن تمدنهای دیگر این نیست که آنها وجود ندارند، بلکه این مسئله دلایل دیگری دارد. وسولد تروئیتسکی (Vsevold Troitsky) عنصر وابسته فرهنگستان علوم شوروی سابق فرضیه‌ای را به شرح زیر پیشنهاد نموده است:
مدل جهان داغ در حال انبساط، اولین مرحله تکامل را به نحوی مجسم می‌سازد که هیچ ستاره، سیاره و حتی مولکول و یا اتم وجود نداشته است (پیدایش جهان). تمام اینها پس از گذشت مدتی طولانی ایجاد شدند. بنابراین شرایط ضروری برای پیدایش موجودات زنده در مرحله خاصی از تاریخ جهان تکمیل گردد. طبق فرضیه تروئیتسکی پس از آن حیات عملا بطور هم‌زمان در اجسام فضایی مختلف به وجود آمد. مفهوم این مطلب آنست که هیچ تمدنی پیشرفته‌تر از تمدن زمینی وجود ندارد. به همین دلیل ما نمی‌توانیم اثری از آنها پیدا کنیم. علل تکامل موجود فرازمینی طبق نظر دانشمندان فعالیت تمدنهای دیگر در فضا در هر مرحله‌ای از تکامل که باشند، باید به وسیله مشکلات مربوط به تأمین انرژی محدود گردد. به عنوان مثال ایجاد فرستنده رادیویی نیرومند برای برقراری ارتباط با موجودات هوشمند دیگر در جهان، به وسیله فرستادن علائم در تمام جهات به انرژی عظیمی ‌نیاز دارد که می‌تواند موجودیت این تمدن را به مخاطره اندازد. به علاوه، این طرح مستلزم تلاشهای فراوانی است، در صورتی یک تمدن می‌تواند از عهده چنین طرحی برآید که آن را ضروری تشخیص دهد. بنابراین این مسئله هنوز در دوره بررسی است. هیچ تمدنی در خارج از سیاره ما کشف نشده است و امیدی برای کشف حتی یکی از آنها بسیار ضعیف است. مفهوم چنین جستجویی چه است؟ به گفته پژوهشگر دانشگاهی، جی.آی. نان (G.I.Naon) از فرهنگستان علوم استونی، تحقیق درباره مسئله تمدنهای فرازمینی به ما کمک می‌کند که به نحو بهتری به مطالعه خودمان بپردازیم. بشریت در تکامل خود به مرحله‌ای قدم نهاده که بیش از هر وقت، از وحدت خود با جهان آگاه است، او می‌داند قوانین فیزیکی حاکم بر سیاره‌اش با قوانینی که بر بقیه جهان حکمفرماست، یکسان است. امروزه دانستن این قوانین بدین مفهوم است که بتوانیم وظیفه و کارمان را به طور موثری طرح ریزی کنیم و آینده خود را بر مبنای اطلاعات علمی ‌پیش بینی نمائیم. تحقیق درباره مسئله تمدنهای فرازمینی در سطح کنونی علوم طبیعی، یکی از موثرترین راههای دست یافتن به هدفهایمان است. بطور کلی با تلاش برای دانستن درباره امکان موجودیت تمدن‌های دیگر، درباره موجودیت خود در فضا می‌آموزیم و تمدن خود را از چیزی که بازتاب این تمدن در آینه کیهانی است، مطالعه می‌نماییم زمانی که بشر زمینی در علوم ارتباطات آنقدر پیشرفت نکرده است که بتواند بیرون از محیط زیست خودش را ببیند و بتواند با آن محیط رابطه‌ای برقرار کند صرفاً به این دلیل نمی‌تواند بگوید در آن بیرون هیچکس نیست چنین تفکری ناشی از نخواستن و نتوانستن و فرار از دانستن است بلکه بهتر آنست که بگوید هنوز چشم و گوش بشر آنقدر قوی نشده‌اند تا آن بیرون را ببینند و درک کنند اما واقعیت چیست؟ واقعیت این است که تکنولوژی ارتباطات ما هنوز آنقدر پیشرفت نکرده که بتوانیم چهان اطرافمان را بفهمیم در این راستا باید بگویم سرعت نهایی ارتباطات ما سرعت نور است که در مقیاس فضایی تقریباً فاقد ارزش است چرا؟ چون در ارتباط با نزدیکترین ستاره یعنی آلفا سنتائوری ارسال و دریافت یک پیام ما حدود نه سال وقت می‌‌برد اما در همین حال اگر پیاممان را بخواهیم به سوی دیگری از کهکشان خودمان ارسال کنیم هزاران سال وقت خواهد گرفت و طبیعتا چنین تکنولوژی در ارتباطات فرازمینی نا کارآمد است و مثل این می‌‌ماند که ما بایستیم و همانند صدها سال پیش فردی را از فاصله چند صد کیلومتری با فریاد زدنمان با خبر کنیم به نظر شما آیا این احمقانه نیست پس در اینجا بهتر است تصور کنیم که موجودات فرا زمینی پیشرفته پیامهایشان را فراتر از سرعت نور و با سیستم‌های پیشرفته تر از ما به فضا می‌‌فرستند که ما به علت ندانستن این تکنولوژی نسبت به آن کور هستیم و قادر به دریافت آن نیستیم کما اینکه همین حالا ممکن است ما در معرض پیامهای بیشمار اینچنینی از فضا باشیم .


داستان واقعی از یوفو

یک افشاگری انگلیسی ها در مورد آدم فضایی ها

وزات دفاع انگلیس پرونده‌های مربوط به مشاهده "اشیای ناشناس پرنده" یا "یوفو‌ها" UFO را که سابقه آنها به دهه 1970 بازمی‌گردد، منتشر کرده است. به گزارش خبرگزاری‌ها وزارت دفاع انگلیس چهارشنبه 14 مه (25 اردیبهشت) این پرونده‌ها را به عنوان بخشی از یک طرح چهارساله برای انتقال همه اسناد مربوط به یوفوها به بایگانی‌های‌ ملی این کشور انجام داده است تا افراد علاقمند بتوانند به آنها دسترسی داشته باشند. این اسناد شامل صدها گزارش پلیس از اظهارات شاهدانی از شمال تا جنوب انگلیس است که نورها و اشیای عجیب در آسمان دیده‌اند. پرونده‌هایی که در این مرحله علنی شده‌اند سال‌هایی 1978 تا 1987 را در برمی‌گیرند. بقیه این اسناد که مربوط به دهه 1950 و سال‌های اخیر می‌شوند، بعدا منتشر خواهند شد. این پرونده‌‌ها که در حال حاضر در صفحه مربوط به یوفو در وب‌سایت بایگانی‌های ملی قرار داده شده‌اند، از گزارش‌های عجیب و غریب تا موارد اسرارآمیز و غیرقابل‌توضیح را دربرمی‌گیرند. در یکی از این موارد مرد سالمندی مدعی شده بود که موجودات بیگانه فضایی که کاملا سبزپوش بودند او را با سفینه‌شان به گردش برده‌اند و نهایتا به خاطر سنش از دزیدن او منصرف شده‌اند. اما گزارش‌های معتبرتری هم در میان این اسناد وجود دارد. از جمله گزارش ماموران یک برج مراقبت در فرودگاهی در ساحل شرقی انگلیس در ساعت 4 بعدازظهر 19 آوریل 1984 در مورد یک پدیده هوایی غیرمعمول. با اینکه این ماموران آدم‌های حرفه‌ای باتجربه و آرامی بودند؛ اما آنها آنقدر نگران از دست دادن شغل‌های‌شان بودند که تقاضا کردند که نام‌های‌شان از گزارش رسمی حذف شود. آنها می‌دانستند که هیچکس ادعای آنها در این باره باور نخواهد کرد که یک شیء پرنده ناشناس در فرودگاهی در شرق انگلیس که آنها وظیفه نظارت بر آن را به عهده داشتند، مدتی کوتاه به زمین نشسته است، سپس با سرعت فراوان دوباره به پرواز درآمده است. این افراد که بیش از 8 سال تجربه کاری داشتند، توصیف کرده‌اند که چگونه در حال راهنمایی هواپیماهای کوچک برای فرود بر روی باند شماره 22 بوده‌اند که یک شیء با نور درخشان برخوردند که که بدون اجازه به یک باند دیگر نزدیک می‌شد. به گفته یکی از ماموران برج مراقبت این شیء با سرعت زیاد نزدیک شده بود، تماس مختصری با باند شماره 27 برقرار کرده و بعد با سرعتی فوق‌‌العاده با زاویه تقریبا عمودی دور شده بود. این واقعه یکی از معدود مواردی است که توضیح‌داده نشده باقی ماند. این پرونده‌ها نشان می‌دهد که شاهدان انواعی از نورهای نارنجی، قرمز، سفید و سبز به اشکال مختلف لوزی، مربع یا میله‌اس شکل را به پلیس انگلیس گزارش کرده‌اند که یک پرسشنامه 16 سوالی استاندارد برای موارد مشاهد اشیای پرنده ناشناس دارد. کارشناسان می‌گویند اغلب موارد گزارش اشیای ناشناس پرنده به چراغ‌های هواپیماها، ستاره‌ها و سیاره‌های درخشان، ماهواره‌ها، شهابسنگ‌ها، سفینه‌های فضایی و مانند اینها مربوط می شود و قابل توضیح هستند. به گفته کارشناسان این پرونده‌ها بیانگر رویکرد عملگرایانه وزارت دفاع انگلیس به گزارش‌ها در مورد یوفوها است. از دیدگاه دولت انگلیس این یوفوها تنها به این علت ارزش بررسی داشتند. که ممکن بود تهدیدی برای امنیت ملی باشند و هنگامی که مشخص می‌شد که آنها هواپیماهای دشمن نیستند، دیگر کسی به دنبال کردن قضیه علاقه‌ای نشان نمیداد!

ویرایش: Axiom


وضعیت زیستن ارواح در بهشت


وضعیت زیستن ارواح در بهشت

جهت بیان حالت و چگونگی زیستن در جهان سوم روحی , در مرحله نخست می بایست یک بررسی سطحی درباره نحوه و خواست زندگی افراد کره زمین بنمائیم , چون کسی که در صحراهای سوزان زندگی می کند , بهشت را محلی با آب های خنک و گوارا و صاف و درختانی پر سایه و سبزه و پر میوه تصور می کند , و کسی که در قطب زندگی می نماید , بهشت را محلی با گرمای مطبوع و آفتابی درخشان تصور می کند که می تواند در تمام مدت عمر در آنجا حمام آفتاب بگیرد . به همین منوال , هر فردی از بهشت تصوری متناسب با محیط زندگی خویش دارد و وجود آن را در ذهن خود مجسم می نماید. ارواح در تماس های روحی در مورد نحوه زیستن , طرز کار کردن و معیشت , نحوه تهیه غذا , خوردن و آشامیدن , لباس پوشیدن , مسکن و ... اطلاعات زیادی را از جهان سوم در اختیار اشخاص گذاشته اند. در مباحث و نوشته های قبلی , در مورد قدرت های ذاتی افراد , مطالبی بیان گردید . یکی از این قدرتها یا انرژی های نهان , قدرت اکتوپلاسمی آنها است که از طرف خداوند متعال به بشر عطا گردیده است . این عنصر روحی در کلیه افراد به نسبت های متفاوتی وجود دارد و این نیرو , ساده ترین عنصری است که قابل استفاده به وسیله ارواح در مواقع تاثیر گذاری عقل بر ماده می باشد . در اثر تاثیرگذاری عقل بر ماده , تطابق فرکانس های امواج , بسیار با اهمیت است , زیرا در صورتی که فرکانس های موج عقل به طور کامل بر ماده انطباق یابد , عقل خواهد توامست ماده را به هر شکلی که بخواهد تبدیل کند یا تغییراتی در آن بوجود آورد و حتی آن ماده را جابجا نماید. در عوالم اثیری , امواج کاملا منطبق بر ارتعاشات عقل است و در چنین شرایطی ارواح می توانند با تاثیر گذاری بر محیط خود به کلیه خواست و نیازشان دست یابند. تاثیرگذاری و تاثیرپذیری عقل از ماده و ماده از عقل , به نسبت تکامل و رشد عقلی ارواح افزایش می یابد و هرچه روحی در طبقه بالاتر جهان های روحی قرار گرفته باشد , به همان نسبت هم می تواند بر محیط خود تاثیرات عالی تر و مهمتری بگذارد . ارواح با استفاده از همین قدرت عقلی است که می توانند برای زندگی خود , بناهایی را به نسبت تعالی روحی خویش خلق کنند و یا در اثر عدم نیاز آن بناها را به اثیر عالم تبدیل نمایند. اکثر ارواح در مواقع تماس اظهار می دارند که در عوالم روحی زندگی آسوده و آرامی دارند , منزل دلخواه را بنا به سلیقه و قدرت عقلی خود ساخته اند . در بین آنها بعضی ارواح هم یافت می شوند(البته در طبقات پائین تر ) که اظهار می نمایند , منزل باب میل و دلخواه خود ندارند و در حسرت منزلی آرام می باشند. ارواح منازل خود و محیط اطراف آن را با استفاده از قدرت عقل بر ماده اثیری برپا می کنند و به نحو دلخواه و در حد تکامل و مقدورات عقلی خویش آن را به شکل زیبائی زینت می دهند. پس از ساختن بنا , اطراف و باغچه های منزل را با زیبا ترین گل های دلخواه که هرگز پژمرده نمی شوند و درختان میوه مورد علاقه خود که همیشه بر شاخه هایشان میوه و گل دارند , زینت می دهند. این ساختمان ها طوری ساخته می شوند که عطر گل ها در فضای آن استشمام می شود و هرچه درجه تعالی ارواح بالاتر می رود , در ساختن خانه و تزئین آن , ظرافت های بیشتری بکار برده می شود . ساختن بنا ها , همراه با مشکلاتی شبیه آنچه در زمین است نمی باشد , بلکه هر زمان که روحی تصمیم بگیرد ساختمانی بسازد, کافی است شکل و ترکیب ساختمان را , در ذهن خود طراحی کند , آنگاه اراده بر ساختن آن در نقطه مورد نظرش بنماید , سپس خواست ذهنی وی در همانجا و به همان شکل به وجود می آید و ساختمان در مدت بسیار کوتاهی قابل استفاده می گردد. تزئینات داخلی ساختمان هم به همین کیفیت توسط روح و در زمان بسیار کوتاه و مطابق با سلیقه او تکمیل و تزئین می شود. وقتی روحی از طبقه ای به طبقه ای دیگر ارتقاء می یابد , او با نیروی عقل خود می تواند تمام آنخانه و وسائل و تزئیناتی را که ساخته بود , مجددا به اثیر همان طبقه تبدیل نماید و در طبقه جدیدی که انتقال یافته است , با استفاده از اثیر آن طبقه , خانه ای نو و بهتر برای خود بنا کند.
در جهان سوم روحی , ساختمان ها دارای شکل و ابعاد و رنگ های گوناگونی هستند . این گوناگونی ها فقط در این جهان وجود دارند و در سایر جهان ها به چشم نمی خورند و در این مورد ارواح دلائل آن را بشرح زیر بیان می نمایند.
1- ارواحی که پس از تحمل مرارت و سختی های فراوان , از جهان اول و یا دوم به طبقه اول جهان سوم می رسند , به داشتن هر نوع محل زیستی قناعت می نمایند , زیرا در جهان های قبلی , از استقلال معیشت و آرامشی برخوردار نبوده اند . این ارواح در حد تکامل و فکر و عقل خود مبادرت به ساختن منازلی محقر می کنند و از این که توانسته اند به سطح جهان سوم دست یابند , از خدای خود سپاسگذارند و احساس آرامش بسیار خوبی می نمایند.
2- ارواحی که پس از مرگ جسم مادی زمینی , وارد بهشت می شوند و دارای تکامل عقلی مطلق نیستند , در آنها هنوز اثرات ماده دوستی و ماده گرائی و وابستگی های منتسب به ماده وجود دارد , لذا به همین دلیل هم در آنجا سعی می کنند منزل بهتری از دیگران داشته باشند و این عمل آنها یکی از دلائل متنوع بودن شکل و رنگ ساختمان ها در بهشت است.
3- ارواح تا زمانی که ثقل مادی خود را به طور کامل از دست ندهند , به طریقی به تجمل پرستی گرایش دارند , ولی از زمانی که خود را به جهان چهارم می رسانند , از آن پس دگرگونی و تغییر ناگهانی عجیبی در کردار و رفتار آنها به وجود می آید و از آن پس , به فکر تجمل و زیبا سازی و امور ظاهری بر نمی آیند , بلکه نمام فکر و ذکرشان متوجه کسب قدرت و انرژی بیشتری برای رسیدن به قدرت اصلی , یعنی جهان هفتم روحی می شود , لذا این ارواح مترقی , سعی می کنند هرچه زودتر هر نوع ثقل و سنگینی ای را که از تعلقات مادی دارند , از خود دور سازند تا هرچه بیشتر بتوانند سبک شوند و قابل صعود به مراحل بالاتر خلقت گردند.
منازلی را که ارواح در جهان های روحی می سازند , دارای اختلافات زیادی با جهان های مادی است , فرضا در آنها مکان های مانند آشپزخانه و نهارخوری و توالت و ... دیده نمی شود.
نحوه غذا خوردن و بهره گیری از مواد خوراکی , در عوالم روحی , به گونه ای که بشر زنده از آن استفاده می کند , نیست , چون ارواح به هنگام نیاز به غذاهای گوناگون , از مزه و طعم و بوی اثیری آن غذا در حد نیاز استفاده می کنند و غذا را به صورت موادی حجیم نمی خورند . مثلا سیبی را از درخت می چینند و در دهان می جوند و می بلعند , ولی چیزی وارد معده آنها نمی شود , بلکع سیب جویده شده , مجددا وارد اثیر جهان سوم می شود.
در بعضی ساختمان ها یک اتاق یا قسمتی از ساختمان را ؛ به محل عبادت اختصاص می دهند که ارواح برای عبادت و نیایش در آنجا با خدای خویش راز و نیاز می نمایند . در جهان های دیگر عموما چنین محلی مشاهده نمی شود . وقتی که در مورد وجود این اطاق در برخی از ساختمان های روحی از ارواح سئوال می شود , آنها اظهار می دارند , هدف از نیایش به درگاه خداوند این است که
اولا : از لطف و مرحمت و نعمت های خداوندی سپاسگذاری نمائیم .
ثانیا: خداوند به آنها سعادتی بیشتر عنایت فرماید تا بتوانند هرچه زودتر تکامل روحی را در همان جهان ادامه دهند و از بهشت پائین نجات پیدا کرده و به بهشت علیا یا به جهان چهارم روحی که به مراتب جذابتر از بهشت است قدم بگذارند.
ارواح تا رسیدن به طبقه نهم جهان سوم , از آینده خود بی اطلاع هستند و همیشه از این حقیقت نگرانند که مبادا به دلایلی , جهت تکامل , مجددا به یکی از جهان های ماده انتقال یابند.
منازل ارواح معمولا از یکدیگر فاصله دارند و در اطراف ساختمان , محوطه بازی که باغچه های پر از گل , درختان میوه , جویهای آب جاری , استخر و آب نما و وسائل تفریحی و سرگرمی اختصاص یافته , دیده می شود . میز و صندلی و نیمکت هائی را در کنار جوی های آب در زیر درختان میوه یا کنار استخر گذاشته اند که ارواح اغلب با یاران موافق در آنجا به استراحت و گفتگو می پردازند.
ارواح در بهشت معمولا به صورت اجتماعی زندگی می کنند و شهر های فراوانی هم در طبقات مختلف جهان سوم وجود دارند . در اغلب این شهر ها ساختمان های بلند و سر به فلک کشیده ای وجود دارند که اکثر این محل ها , جهت رفع احتیاجات و تبادل اطلاعات و معلومات عوالم روحی بکار گرفته می شوند . ارواح تمام مایحتاج خود را از مغازه های فراوان و مختلف تهیه می کنند و بهای آن را به صورت بذل محبت می پردازند . این عمل برای فروشنده کالا امتیاز زیادی ببار می آورد و جمع شدن این امتیازات باعث ترقی آنها به طبقات بالاتر می گردد.
زندگی در شهر ها به صورت عشیره های متجانس روحی است , یعنی کلیه ارواحی که از نظر عقلی تقریبا در یک سطح قرار دارند , در محل هایی مانند یک شهر یا شهرک , گرد هم جمع می شوند . در تمام شهرها مراکزی جهت تحصیل علوم مختلف وجود دارد . بیشتر علومی که در این مراکز تدریس می شوند , مربوط به علوم الهی , سماوات , کائنات , وجود خداوند یا عقل کل عالم هستی است . ارواح آنچه را که از تدریس استاد در می یابند , در عقل خود جای می دهند , زیرا در آنها مراکز ناخودآگاهی وجود ندارد که باعث فراموشی بعضی مطالب از ضمیر آگاه آنها شود و در ضمیر ناخودآگاه جای گیرد.
ارواح اکثرا ساختمان های مسکونی خود را یک طبقه بنا می کنند و در عوالم روحی , وسیله نقلیه برای رفت و آمد وجود ندارد , زیرا در آنجا نقل و انتقال احتیاج به زمان و مکان و وسیله بخصوصی نیست و هرگاه ارواح تصمیم بگیرند از محلی به محلی دیگر بروند , با استفاده از امواج اثیری , در یک لحظه خود را در محل جدید خواهند یافت.
ارواح خستگی ناپذیرند و احتیاج به استراحت و خوابیدن ندارند , ولی دوست دارند پس از مراجعت از مشاغل یا تحصیلات خود , در محلی خاص , تجدید قوا کرده و سیاله های روحی خویش را تقویت بنمایند و نیازهای شخصی خود را بر طرف سازند.
از نظز تغذیه , غذاهایی را که ارواح در منازل خود تهیه می کنند , مانند غذای زمینی ها نیست , زیرا در عالم روحی فقط جهت لذت بردن است نه برای کسب انرژی و رشد جسمی . ارواح غذای خود را از اثیر عالم و از طریق تاثیر عقل بر ماده سریعا تهیه می کنند. در زمان تهیه غذا ارواح ابتدا غذای خود را در ذهن خویش مجسم می کنند , سپس توسط عقل آنها را به وجود می آورند . بدین جهت هر غذایی را می توانند بدون محدودیت و به حد وفور میل کنند( لذت بردن از غذا از خواستن آن غذا شروع و پس از دیدن , بوئیدن , جویدن و بلعیدن خاتمه می یابد).
منظور از کار و کوشش در جهان های روحی , کسب امتیاز برای تعالی و تکامل است , وگرنه ارواح برای امرار معاش , نیازی به کار کردن ندارند . کار و کوشش در عوالم روحی باعث می گردد تا عقل آنها در حین کار و رویاروئی با مشکلات آن , فضیلت و تعالی بیشتری پیدا کند . همچنین جهد در دستیابی به علم بیشتر و بالا بردن شناخت , یکی دیگر از عواملی است که تکامل روحی را تسریع می نماید. یکی از این آموزش ها که مشابه آن در زمین خیلی کم به چشم می خورد , نحوه گسترش نیروی عقلانی و چگونگی دست یافتن به عقل کملتر می باشد . این آموزش در موسسات عالی و توسط استادان مخصوص تعلیم داده می شود. یکی دیگر از مراکز آموزشی مهم جهان سوم روحی , محلی است که آموزش و نگهداری و پرورش کودکان را بر عهده دارد , چون این ارواح , پس از فراغت از تحصیل , به مرکز نگهداری و پرورش کودکان اعزام می گردند و در آنجا خدمت می کنند , در این محل ها معمولا دو گروه از اطفال نگهداری می شوند.
1- کودکانی که از زمان انعقاد نطفه تا رسیدن به سن رشد عقلی فوت کرده اند.
2- کودکانی که در جهان سوم روحی متولد می شوند.
یکی دیگر از مراکز آموزشی مهمی که در جهان سوم روحی وجود دارد موسسات تدریس علوم روح درمانی است , زیرا بسیاری از ارواح پس از انتقال به جهان روحی , بیماری های روحی و روانی زمان حیات زمینی را هم با خود به جهان اثیری می برند . مثلا فرد دیوانه , تا مدت ها همان حالت زمینی قبل از مرگ خود را در عالم اثیری دارا می باشد , تا اینکه کم کم و به کمک روح درمان های عوالم روحی , به عقل قبل از دیوانه شدن دست یابد و بعدا مداوا گردد. اگر در عوالم روحی , فرد دیوانه ای فوری به عقل آید و به صورت عاقلی تبدیل شود , این دگرگونی سریع , مسلما او را به نوعی دیگر از دیوانگی می کشاند , چون فردی که مدتها و یک عمر دیوانه بوده است فورا نمی تواند تغییر حالت روحی دهد و به حالت عادی بازگردد.
یکی دیگر از مشاغل عمده ای که در جهان سوم روحی وجود دارد , روح نگهبان یا همان فرشته نگهبان شدن جهت نسل افراد بشر است و ارواح نگهبان در این شغل , فقط مسئولیت حفظ و نگهداری افراد بشر را , طبق دستورات صادره از عوالم روحی , از سوانح و خطرات و اتفاقاتی که جزو سرنوشت آن افراد است, بعهده دارند و تا زمان فرارسیدن مرگ , اجازه نمی دهند که اتفاقات روزگار و ناملایمات و ... آنها را از پای در آورد و در صورتی که این ارواح بتوانند به وظایف خود به طور کامل بپردازند , پس از اندکی صاحب امتیازاتی از سوی نیروهای الهی می شوند و در جهان های روحی به طبقات بالاتری صعود می نمایند.

منبع : کتاب کلیات علوم روحی